
به گزارش ایران ناز روز هفتم مارس سال 1990 میلادی هنگامی که پزشکان بیمارستانی در مینه سوتا امریکا از اتاق عمل بیرون آمدند خبر شگفت انگیزی را به خبرنگاران اعلام کردند. زوجی جوان صاحب دو دختری شده بودند که بسیاری از اندام شان مشترک بود. آن دو بیش از اینکه شبیه دوقلو های به هم چسبیده باشند به نوزادی دوسر شباهت داشتند چرا که تمام اندام ظاهری شان مشترک بود.







عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)
عروس لوس: بع..........له!
عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس
عروس خجالتی: اوهوم
عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...

عروس لوس: بع..........له!
عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس
عروس خجالتی: اوهوم
عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...



او می گفت تنها چیزی كه من باید یاد بگیریم اسم هر اندام است و در مورد چگونگی كار كردن هر اندام و تشخیص بیماری چیزی نمی دانم.او به مادرش می گفت كه در شكم تو دو لوبیا و یك چیزی شبیه لوله می بینم كه منظورش دو كلیه و روده مادرش بود ! ناتاشا در سال ۱۹۸۷ در روسیه به دنیا آمد ..





تقلید مرگبار از سریال 5 کیلومتر تا بهشت + عکس
صراط - این آخرین جملهای بود که محمد مهدی قبل از شروع بازی مرگبارش به زبان آورد. او سهشنبه هفته گذشته وقتی خودش و برادر 6 سالهاش را در خانه تنها دید، تصمیم گرفت همانند سریال مورد علاقهاش تبدیل به یک روح شود و به مکانهای مورد علاقهاش سر بزند، غافل از اینکه بازی او سرنوشت شومی بهدنبال خواهد داشت.
ادامه مطلب را حتما بخوانید


اینگونه نگاه کنید ...
مرد را به عقلش نه به ثروتش
زن را به وفایش نه به جمالش
دوست را به محبتش نه به کلامش
عاشق را به صبرش نه به ادعایش
مال را به برکتش نه به مقدارش
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
اتومبیل را به کارائیش نه به مدلش
غذا را به کیفیتش نه به کمیتش
درس را به استادش نه به سختیش
دانشمند را به علمش نه به مدرکش
مدیر را به عملکردش نه به جایگاهش
نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش
شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش
دل را به پاکیش نه به صاحبش
جسم را به سلامتش نه به لاغریش
سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش
در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید!


زیونا چانا (Ziona Chana) به همراه 39 همسر و 94 فرزند و 14عروس و 33 نوه اش در یک خانه بزرگ زندگی میکند البته لفظ ساختمان شاید برای توصیف آن بهتر باشد چون این منزل چهار طبقه بیش از یکصد اتاق مجزا دارد و در مرکز دهکده باکتوانگ (Baktwang) در ایالت میزورام (Mizoram) هندوستان قرار گرفته است.
زیونا چانا همراه با همسران و فرزندانش


مـــــژده ایـــدل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد
مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد
تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـیــد بـهـر بـــام و دری
بـهـر نــابـودی اصــنـــام شــتــابـان آمــد
مـسـلـمـیـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــویـــد
اشــرف خـلـق جـهـان نـیـر تــابـــان آمـد
.
.
.
اسم تو نور امـید است و صفای سینه هاست
دین تو اسلام عشق است و بدور از کینه هاست
روز میـلادت شدم مست می عرفان تو
آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو . . .
.
.
.
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت / توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم / تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت . . .
.
.
.
گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند
عرشیان و فرشیان نام محمّد میبرند
ولادت حضرت محمد بر شما مبارک


کدام مستحق تریم ؟
اتومبیل مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و راننده مجبور شد همانجا به تعویض لاستیک آن بپردازد.
هنگامی که آن مرد سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهرههای چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهرهها را برد. مرد حیران مانده بود که چکار کند. او تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانهها که از پشت نردههای حیاط تیمارستان، نظارهگر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از 3 چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی!
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد، ولی بعد که با خودش فکر کرد، دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: "خیلی فکر جالب و هوشمندانهای داشتی، پس چرا تو را توی تیمارستان انداختنت؟"
دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانهام، ولی احمق که نیستم!


«آموزش کوتاه مدت در مدیریت روابط انسانی»
1-شجاعانه ترین 6 کلمه ای که می توان بیان کرد:
من قبول می کنم که اشتباه کردم
2-مهمترین 5 کلمه ای که می توانید به همکارانتان بگوئید:
شما کار خوبی انجام داده ايد
3-کار سازترین 4 کلمه قابل بیان به همکار:
عقيده شما چه می باشد؟
4- مؤثرترین 3 کلمه قابل بیان در محیط کار:
من خواهش می کنم
5- با ارزشترین کلمه در پاسخ همکاران:
تشکر می کنم
6- قویترین یک کلمه که در یک سازمان وجود دارد:
ما
7-کم ارزشترین یک کلمه موجود در محیط کاری:
من


محمود احمدی نژاد سه شنبه ۲۶ بهمن در گفت و گوی زنده تلویزیونی با مردم ایران خاطر نشان کرد…
با هدفمند کردن یارانه ها متوسط مصرف روزانه بنزیندر دو ماه اخیر، به ۵۱ میلیون لیتر رسیده است در حالی که متوسط مصرف سال گذشته بنزین در کشور حدود ۶۵ میلیون لیتر در روز بوده و انتظار می رود که در آینده بیش از این نیز کاهش مصرف داشته باشیم.
سایت پاتوق۹۸ : رئیس جمهوری در ادامه ی این گفت و گوی تلویزیونی افزود: با وجود سهمیههای ۱۰۰ تومانی در برخی از کارتها برای شب عید هم هدیهای به مردم میدهیم.
وی جلوگیری از قاچاق سوخت را یکی دیگر از دستاوردهای هدفمندسازی یارانهها دانست و اظهار کرد: در گزارشهای ارائه شده آمده است که ۳ میلیارد دلار سوخت قاچاق نشده است که این نشان میدهد با اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها راههای قاچاق سوخت بسته شده است.


عکس هایی از ترسناک ترین رستوران دنیا
برخی افراد عاشق هیجانند ولی به نظر من هیجان نیست که ما را به وجد می آورد بلکه ترس است. کمی فکر کنید! تا به حال سقوط آزاد داشته اید؟ (مثل بانجی جامپینگ)، سوار قطار های وحشت شده اید؟ چه چیزی شما را عاشق این گونه هیجانات کرده؟ به نظر من فقط ترس.
رستوران تی اسپوخوز که با هدف شبیه سازی جهنم در شهر Turnhout کشور بلژیک ساخته شد، یک اثر هنری و یکتا در نوع خود بود.معماران و طراحان سازه برای شبیه تر شدن این مکان به جهنم از هیچ راهکاری دریغ نکردند، آن ها افکت های ویژه ی صوتی را در سراسر مجموعه به کار بردند که با ترکیب شدن با افکت های تصویری حس واقعی بودن را صد در صد به مهمانان القا کنند.
میهمانان از همان درب ورودی با صدای جیر جیر درب احساس ناخوشایندی پیدا می کنند کمی که جلوتر می روند مه همراه با صدایموش ها، جغد ها و هر صدای دیگری که حس ترس را در شما ایجاد کند باعث می شود شما کاملا بترسید. این صدا ها با جلوه های خاص تصویری و نور پردازی مناسب نوید یک نهار یا شام فراموش نشدنی و صد البته وحشتناک را به شما می دهد. البته فکر می کنم بهتر است قبل از رفتن کمی غذا بخورید چون جام ها و کاسه های جمجمه ای که گاها با رنگ خون هم همراه هستند قطعا اشتهای شما را کور خواهد کرد، البته منوی حشرات رستوران قبلا اشتهای شما را کور کرده است!


بدون استفاده از یخچال، آدم برفی ساخته شده در ژاپن، مسافت ۸ هزار و ۵۵۰ کیلومتری را تا صحرای بحرین طی کرد تا کودکان این کشور برای اولین بار برف را ببینند.
به گزارش سرویس دانش و فناوری برنا و سایت پاتوق۹۸،یک شرکت محصولات الکترونیکی با ساخت پانل های عایقی، آدم برفی را پس از طی ۸ هزار کیلومتر مسافت به کودکان بحرینی هدیه کرد. این شاهکار نتیجه آزمایش یکی از محصولات جدید این شرکت، یعنی پانل های عایقی خلاء است که U-Vacua نامیدهمی شود و فریاد شادی گروهی از کودکان بحرینی را سبب شد.تیم “اکو تکنولوژی” این شرکت در فیس بوک، پیغامی از یک دختر بحرینی به نام آمنه الحداد دریافت کرد، او می خواست که برادر کوچکترش، صالح، برای اولین بار برف را ببیند و این گونه شد که گروه تصمیم گرفت برای کودکان یک آدم برفی بفرستد.آنها قالبی از جنس استایروفوم تقویت شده ساختند و درون آن را با برف (حدود ۷۰ لیتر) پر کردند و به شکل یک آدم برفی در آوردند. سپس قالب را در جعبه ای گذاشتند و آن را با عایق های U-Vacua پوشاندند، این عایق ها هسته ای شیشه ای دارد که با زرورق ترکیبی پلاستیک-فلز پوشانده شده است.ضخامت آن یک پنجم اینچ است اما از فشار هوای پوشش پلاستیکی-فلزی آن به میزان زیادی کاسته شده که مانع انتقال گرما می شود. قدرت عایقی آن ۳۸ برابر بیشتر از پشم شیشه و ۲۰ برابر بیشتر از فوم پلی اورتاین (polyurethane ) است. جعبه ۱۰۲ کیلویی با نوشته ای روی آن ” حاوی آدم برفی” ۴۰ ساعت تا بحرین در راه بود. اما بهترین قسمت مربوط به فریاد شادی کودکان بحرینی بود، با وجود اینکه بسیاری از آنها برای اولین بار برف را لمس می کردند، اما به خوبی می دانستند که با آن چه کاری انجام می دهند: بازی با گلوله های برف.


معمولا این طور به نظر می رسد که زنان خانه دار نمی توانند زیادی پولدار شوند. اما “مارتا هلن کستیرا” نشان داد که این ایده نمی تواند درست باشد.
مارتا که هم اکنون زنی تقریبا سالمند (سالمند جوان) به شمار می رود، عاشقانه از مادرش یاد می کند و خود را مدیون زحمات والدینش می داند. مارتا کستیرا در شبانه روز بیشتر از ۴ ساعت نمی خوابد و می گوید که تصمیم دارد از این به بعد توجه خود را روی سالادها و تزئینات آن معطوف کند.مارتا هلن کستیرا، نخستین فرزند دختر یک خانواده متوسط هلندی است که در ۱۳ آگوست ۱۹۴۱ میلادی در ایالت نیوجرسی به دنیا آمد. پدر و مادرش بعد از او صاحب پنج فرزند دیگر شدند و سالها در یک آپارتمان کوچک زندگی می کردند.
او چون ناچار بود هر سال بخشی از تعطیلات تابستان را در کنار پدربزرگ و مادربزرگش در شهر بوفالو بگذراند، از وقتی که دختر کوچکی بیش نبود، در کنارآنها کار می کرد و یاد می گرفت که چطور میوه ها و سبزی ها را کنسرو کند و یا مربا بپزد.انجام آن کارها که احتیاج به کسب مهارت هایی داشت، بعدها در زندگی او نقش مهمی ایفا کرد. مارتا بسیاری از مهارت های خانه داری را که امروز از آنها استفاده می کند، مدیون پدربزرگ و مادربزرگش است. وی در کنار کارهای خانه و کارهای باغبانی، درس هم می خواند و عاشق مطالعه بود.
او هنگام تحصیل در دبیرستان برای تامین خرج تحصیل خود، تصمیم گرفت به نیویورک برود و در آنجا کار کند. مارتا در سال ۱۹۶۱ با اندی استوارت ازدواج کرد اما همسرش نیز توان مالی مناسبی نداشت و به همین دلیل، مارتا و اندی به کمک هم خانه کوچک خود را تعمیر کردند و آن را به زیباترین شکل ممکن آراستند؛ این اقدام، نخستین کار مارتا در رشته دکوراسیون بود.
سایت پاتوق۹۸:در سال ۱۹۶۵ تنها فرزند مارتا به نام “آلکسیس” متولد شد. به همین دلیل مارتا و همسرش تصمیم گرفتند به خانه بزرگ تری اسباب کشی کنند و به همین دلیل، یک اتاق از ساختمان مدرسه ای را خریدند و آن را از نو ساختند. مارتا که از بچگی بسیار اهل حساب و کتاب بود، پس از چندی تصمیم گرفت با رها کردن کار خود در خانه وارد بورس شود. او به عنوان یکی از دلالان بورس مشغول به کار شد و به رغم مشکلات بی شمار، تجارت زیادی را کسب کرد. مارتا یاد گرفت که تاجران چگونه می اندیشند و چگونه عمل می کنند و با توانایی و پشتکاری که داشت، توانست موفق شود.


تست ازدواج ویژه دختر و پسران مجرد
در بین ما افرادی وجود دارند که مجردند و ترجیح میدهند هر چه زودتر تشکیل خانواده بدهند…
اما در این بین هستند اشخاصی که ترجیح میدهند همچنان مجرد بمانند و یا دیر تر ازدواج کنند. باید اشاره داشت در بیشتر افرادی که تشکیل خانواده میدهند میل به ازدواج احساس میشود، یعنی زمانی که این احساس در آنها به وجود آمد تشکیل خانواده میدهند… حال شاید شما بپرسید، این نیاز را چگونه باید در وجود خودمان بشناسیم تا ازدواج کنیم… آیا اصلاً چنین احساسی در ما به وجود میآید یا نه؟ تست های زیر را پاسخ دهید تا متوجه شوید که در وجودتان چنین میلی دارید یا خیر؟
۱ ) آیا زمانی که مادر و پدری را به همراه فرزند کوچکشان میبینید، غبطه میخورید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۲ ) آیا زمانی که یک زوج جوان را در حال خنده میبینید، افسوس میخورید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۳-آیا همچون گذشته از اوقات تنهایی تان لذت میبرید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۴ ) زمانی که در جمع دوستان متاهل هستید،به خود میگویید که ای کاش من هم متاهل بودم؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۵ ) آیا شده که تا به حال حضور شخصی از جنس مخالف، شما را دگرگون کند؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۶ ) آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که تنهایی دیگر بس است؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۷ ) آیا تا کنون برایتان پیش آمده که شادی تان را بخواهید به کسی از جنس مخالف، انتقال دهید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۸ ) آیا شما موسیقی های آرام گوش میدهید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۹ ) آیا شده زمانی که پشت ویترین یک فروشگاه هستید، احساستان به شما بگوید برای کسی هدیه ای بخرید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۱۰ ) آیا رنگ زندگی برای شما تغییر کرده است؟ امیدواریم که حضور شخصی زندگی تان را دگرگون کند.
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۱۱ ) آیا شده در چند ماه اخیر، لبخند فردی، امید را در دلتان زنده کند و نگاه شما به زندگی تغییر کند؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۱۲ ) زمانی که پدر مادرتان میگویند، دیگر زمان ازدواج فرا رسیده است، اخم نمیکنید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۱۳ ) آیا به تازگی در خیالتان مراسم خواستگاری را مرور میکنید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
۱۴ ) آیا اخیرا برایتان پیش آمده عاشق کسی شده باشید، اما حجب و حیا اجازه ندهد، آن را با او در میان بگذارید؟
الف) بله ب) خیر ج) گاهی اوقات
نتیجه:
اگر از ۱۴ پرسش بالا به ده گزینه پاسخ بلی داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج در وجودتان احساس شده است.
اگر به ده گزینه پاسخ خیر داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج هنوز در وجودتان احساس نشده است .
اگر به هفت گزینه پاسخ گاهی اوقات داده اید به این معنی است که هنوز سر در گم هستید و نمیدانید که باید ازدواج کنید یا نه، همچنان مجرد بمانید.


یکی از صبح های زمستان به سراغش رفتم تا قصه زندگی اش را بشنوم، انتظار نداشتم این قدر راحت راضی به صحبت شود اما آنقدر دوستانه شروع به صحبت کرد و با جنب و جوش برای عکاس ژست گرفت که خودم هم تعجب کردم چه برسد به مردمی که با تعجب نگاهم می کردند.
خانم کاظمی با بیان اینکه چند سال است که کار می کند در رابطه با شغل قبلی اش می گوید: «اول پیک موتوری یک شرکت بودم، پول، نامه و حتی چک می بردم این ور و اون ور، شرکت که ورشکست شد رئیسش به من گفت که دیگه کار ندارم و باید بری بیرون، شکایت هم کردم اما نتونستم کاری کنم. بعد از 10 سال که اونجا کار کردم هیچی دستم رو نگرفت. اون شرکت ماهی 70 هزار تومان حقوق می داد، همه جا هم می رفتم، کرج، قم، شاه عبدالعظیم، بالا شهر؛ راههای نزدیک رو با دوچرخه می رفتم، راههای دور رو هم با موتور. لباس زنانه تنم بود کلاه هم می گذاشتم پلیس خیلی بهم گیر می داد موتور مال شرکت بود وقتی بیرونم کردن اگه می خواستم نامردی کنم همون موتور رو هم بر می داشتم می رفتم اما این کارها توی مرام من نیست. اون کار بهتر بود بیمه هم بودم تازه توی تمام اون مدت هم نه با موتور و نه با دوچرخه تصادف نکردم.»
زنی که عاشق شغل مردانه اش نیست
دستش رو به دستام میزنه و میگه ببین دستام چه قدر یخه و واقعا هم چه قدر سرد بود، حس کردم حتی استخوانهایش هم یخ زده اند. داستان این شغل از وقتی برایش شروع شد که کارش را به عنوان پیک موتوری از دست داد می گوید «بیکار که شدم بچه های این خط، من رو می شناختند گفتند میای اینجا کار کنی من هم چاره ای نداشتم قبول کردم و اومدم اینجا، الان هم 4 ساله که اینجا کار می کنم. هر روز ساعت 4 صبح از اکبر آباد توی جاده ساوه میام اینجا و تا ساعت 3 و 10 دقیقه کار می کنم وقتی هم به خانه می رسم دیگر شب شده چون جاده ساوه خیلی دوره.»
در رابطه با درآمدش از این شغل می گوید: «معمولی روزی 6 هزار تومان درمیارم اما روزایی که مسافرا کمک می کنن روزی ممکنه 10 هزار تومان هم درآمد داشته باشم اما به هر حال روزی هزار تومن برای رفتن و هزار تومن هم برای برگشتن کرایه می دهم. البته پنج شنبه و جمعه ها و تعطیلات عید که سر کار نمی آید هم از حقوق و و درآمد خبری نیست.»
وقتی سنش را می پرسم می گوید «چهل و خورده ای»؛ پیش خودم حساب می کنم حتی اگر این خورده ای 9 سال هم باشد باز هم خیلی بیشتر از سنش شکسته شده است، سه پسر و یک دختر دارد، شوهرش چند سال است که فلج شده و گوشه خانه افتاده و خود سرپرست خانواده است؛ می گوید دوست داشته لااقل بچه هایش درس بخوانند تا کاره ای شوند اما حتی آنها هم آرزویش را برآورده نکرده اند.
آقا سوار نکن
گمان می کردم حتما کارش را دوست دارد وگرنه نمی شود این قدر برای این کار انرژی گذاشت اما در جوابم صادقانه می گوید: «راستش رو بخوای این کار رو دوست ندارم اما خوب چاره ندارم. شما فکر کنید من تمام مدت توی سرما و گرما سرپا ایستادم، پام رو عمل کردم الان توش پر آبه، نمی دونید چه قدر اذیت میشم، بعضی از مردها هم خیلی بی ادبن وقتی ازشون میخوام که مسافر سوار نکنن حتی یقه منو می گیرند، از این کار خاطره خیلی دارم بیشترش هم مربوط به دعواست که میگم آقا سوار نکن و جواب میشنوم به تو چه. تا حال خیلی ها هم از طرف نیروی انتظامی یا شهرداری اومدن و گفتن نباید اینجا کار کنم و حتی با راننده ها هم دعوا کردند، اونها هم گفتند که اگر داشت که نمی یومد اینجا کار کنه.»


یک ایرانی در فرانسه مشغول رانندگی در اتوبان ناگهان متوجه می شه که خروجی مورد نظرش رو رد کرده…
به عادت دیرینه ی ایرانی ها، می زنه روي ترمز و با دنده عقب شروع می کنه به برگشتن به عقب!
در همین حال با یه ماشین دیگه تصادف می کنه …
سرت رو درد نیارم، پلیس می آد و اول با راننده ی فرانسوی صحبت می کنه. بعد می آد سراغ ایرانیه و بهش می گه: از شما معذرت مي خواييم. ما باید این آقا رو بازداشت کنیم، ایشون اونقدر مسته که فکر می کنه شما تو اتوبان داشتی دنده عقب می رفتی!!!
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يه موتور گازي ازش جلو زد!خيلي شاكي ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه.
يه مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد!ديگه پاك قاط ميزنه، پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه.همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!!طرف كم مياره، راهنما ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده بزنه كنار.خلاصه دوتايي واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا تو خدايي! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازي كل مارو خوابوندي؟!موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه که واستادي... آخه كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت !!!!


At least 5 people in this world love you so much they would die for you
حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند
At least 15 people in this world love you, in some way
حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند
The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you
تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که میخواهد دقیقاً مثل تو باشد
A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don't like you
یک لبخند از طرف تو میتواند موجب شادی کسی شود
حتی کسانی که ممکن است تو را نشناسند
Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep
هر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواب برود به تو فکر میکند
You are special and unique, in your own way
تو در نوع خود استثنایی و بینظیر هستی


آموزش روش های رنگ کردن تخم مرغ سفره هفت سین
همه ی ایرانیان از دیر باز هنگام تحویل سال و شروع سال نو بر سر سفره ی هفت سین عید نوروز شان تخم مرغ های رنگی زیبایی می گذارند که نشان از باروری و رشد و زایش خوبیهاست و سمبل شکوفایی و نمو در سال جدیدی است که می خواهند پر بار تر از سال قبل آغاز کنند و خاطره ی خوش این سفره ی رنگی را در کنار سفره های هفت سین سالهای گذشته بچینند.
با این مقدمه سبک زندگی سیمرغ برای سفره هفت سین عید نوروز امسال روشهایی ساده و در عین حال بسیار زیبا جهت تزیین تخم مرغهای سفره هفت سین در نظر گرفته است که امیدوار است مورد توجه واقع شود:
۱-می توانید تخم مرغها را در آب لبو یا آب سبزیجات مثل اسفناج یا جعفری و یا پوست پیاز و آب انار و زرشک بجوشانید تا آنها را به رنگهای بنفش، سبز و صورتی درآورید.


هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"
فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.


اون (دختر) رو تو یک مهمونی ملاقات کرد. خیلی برجسته بود، خیلی از پسرها دنبالش بودند در حالیکه او (پسر) کاملا طبیعی بود و هیچکس بهش توجه نمی کرد.
آخر مهمانی، دختره رو به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش رو قبول کرد. توی یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی تر از اون بود که چیزی بگه، دختر احساس راحتی نداشت و با خودش فکر می کرد، “خواهش می کنم اجازه بده برم خونه…”
یکدفعه پسر پیش خدمت رو صدا کرد، “میشه لطفا یک کم نمک برام بیاری؟ می خوام بریزم تو قهوه ام.” همه بهش خیره شدند، خیلی عجیبه! چهره اش قرمز شد اما اون نمک رو ریخت توی قهوه اش و اونو سرکشید. دختر با کنجکاوی پرسید، “چرا این کار رو می کنی؟” پسر پاسخ داد، “وقتی پسر بچه کوچیکی بودم، نزدیک دریا زندگی می کردم، بازی تو دریا رو دوست داشتم، می تونستم مزه دریا رو بچشم مثل مزه قهوه نمکی. حالا هر وقت قهوه نمکی می خورم به یاد بچگی ام می افتم، زادگاهم، برای شهرمون خیلی دلم تنگ شده، برا والدینم که هنوز اونجا زندگی می کنند


تفاوت عشق و ازدواج !!!! ...
یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده.
من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت، همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش، به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم.
در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت. فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب و روزنامه میمونه، یک اطمینان برات درست میکنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر میکنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه میتونم شام دعوتش کنم اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی اینکارو میکنم حتی اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی، اما وقتی که این باور در تونیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکرمیکنی که خوب اینکه تعهدی نداره میتونه به راحتی دل بکنه و بره مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری میکنی و همیشه ولع داری که تا جاییکه ممکنه ازش لذت ببری شاید فردا دیگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه! این تفاوت عشق و ازدواجه!


در پدیده عجیب و استثنایی عصر یکشنبه در میان تعجب کادر پزشکی بیمارستان شهید باهنر کرمان یک جنین پس از 22 سال از شکم برادرش خارج شد.
این توده که از بدن بیمار خارج شده و هم اکنون در بیمارستان شهید باهنر نگهداری می شود دارای جمجمه، ستون فقرات، مو، دندان، ناخن و پوست و بسیار شبیه یک نوزاد است.
هم اکنون حال پسر 22 ساله خوب گزارش و در بیمارستان بستری شده است.
این پسر 22 ساله که در یک تولد دو قلویی به دنیا آمده است این تصور را در گروهی از پزشکان ایجاد کرده که این فرد در زمان جنینی یک جنین دیگر را در بدن خود جای داده و پس از تولد به مرور جنین دوم در بدن دیگری رشد کرده و درنهایت به این شکل در آمده است.
این درحالی است که این بیمار صبح یکشنبه با علام حالت تهوع، استفراغ به بیمارستان مراجعه کرده است و درنهایت به دلیل شدت شکم درد بستری شده و پس از آزمایشهای پزشکی مورد عمل جراحی قرار گرفت.
یکی از اعضای کادر پزشکی این بیمار در جمع خبرنگاران درخصوص توجیه پزشکی این پدیده نادر گفت: بلافاصله بیمار که دچار درد شدید از ناحیه شکم بود مورد عمل جراحی قرار گرفت و توده ای از شکم این بیمار خارج شد.
حسن هوشیار در این خصوص اظهارداشت: خانواده این پسر می گویند از سن شش ماهگی وجود یک تومور در بدن این فرد تشخیص داده شد اما چون مشکل خاصی ایجاد نکرده بود پیگیری نشد اما از سه سال پیش رشد این توده بیشتر شد و درنهایت موجب شد این جوان دچار دردهای طولانی شود.
وی افزود: در نهایت پس از دو ساعت عمل جراحی و استفاده از کادر جراحی مجرب این توده از شکم این جوان خارج شد.
یک پزشک کرمانی گفت: هر چند که احتمال وجود یک جنین در بدن جنین دیگر و رشد تدریجی آن وجود دارد اما امکان علمی تر این است که این توده در واقع یک تراتما متشکل از لایه های مختلف جنینی باشد که در بدن این فرد رشد کرده باشد.
عبدالرضا محمودی افزود: جنین از سه لایه تشکیل می شود اما این توده به احتمال زیاد متشکل از لایه "اکسترودرم" است که موجب رشد پوست، دندان، ناخن است اما این توده ها می تواند شامل "مزودرم" عضو و استخوان نیز باشد و در مواردی شامل لایه "اندرودرم" شامل روده و بافتهای لوزالمعده ای نیز هست.
وی گفت: این توده در سنین 20 تا 40 سال مشاهده می شود و یک تراتما بالغ می تواند شامل سه لایه باشد. این توده می تواند در سینه و شکم رشد کند و تنها راه درمان جراحی است
برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید


کد آهنگ های پیشواز مخصوص دهه فجر
آهنگ های پیشواز ایرانسل ویژه دهه فجر انقلاب اسلامی ایران
و
پیروزی شکوهمند ایران سرافراز
. . .
. . .
سرود دانش آموزی | وارث هزار فریاد | ۵۵۱۷۵۴ |
سرود دانش آموزی | پرنده وار | ۵۵۱۷۴۶ |
سرود دانش آموزی | خدا یکی، ایمان یکی | ۵۵۱۷۵۸ |
سرود دانش آموزی | یک بار دیگر | ۵۵۱۷۴۹ |
سرود دانش آموزی | هم صدا شویم | ۵۵۱۷۵۲ |
سرود دانش آموزی | دین انسان ساز | ۵۵۱۷۵۱ |
سرود دانش آموزی | شوق پرواز | ۵۵۱۷۴۷ |
سرود دانش آموزی | شهیدان | ۵۵۱۷۵۶ |
سرود دانش آموزی | مژده ظفر | ۵۵۱۷۵۹ |
سرود دانش آموزی | کاخ ستمکاران | ۵۵۱۷۵۳ |
سرود دانش آموزی | تو ای طلیعه ی سحر | ۵۵۱۷۵۷ |
سرود دانش آموزی | بهمن سر آغاز رهایی | ۵۵۱۷۴۰ |
سرود دانش آموزی | مظهر شجاعت | ۵۵۱۷۴۵ |
سرود دانش آموزی | برخیزید | ۵۵۱۷۵۰ |
سرود دانش آموزی | فجر جاوید | ۵۵۱۷۴۲ |
سرود دانش آموزی | ای عالم افروز | ۵۵۱۷۴۱ |
سرود دانش آموزی | معمار حرم | ۵۵۱۷۵۵ |
سرود دانش آموزی | خورشید آزادی | ۵۵۱۷۴۴ |
سرود دانش آموزی | آمد از کناره هی نور | ۵۵۱۷۳۹ |
سرود دانش آموزی | قاب عکسی از امام | ۵۵۱۷۴۳ |
سرود دانش آموزی | یار آمد | ۵۵۱۷۴۸ |


خواستگاری جالب
مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟
مادر عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟
مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه …
مادر عروس : پس داماد سیگاریه….!؟
مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه…
مادر عروس : پس الکلی هم هست..!؟
مادر داماد : الکلی که نه… والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره
مادر عروس : پس قمارم بازی می کنه…!؟
مادر داماد : آره… دوستاش توی زندان بهش یاد دادن…
مادر عروس : پس زندانم بوده…!؟


یک تست ساده و جذاب برای نمایش میزان علاقه شما به معشوقه تان که باید با صداقت به سوالات آن پاسخ دهید.
سوال اول:
شما به طرف خانه کسی که دوست دارید می روید.
دو راه برای رسیدن به انجا وجود دارد:
▪ یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده است
▪ اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.
حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می کنید؟راه کوتاه یا بلند؟
سوال دوم:
در راه دو بوته گل رز می بینید .یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید.شما تصمیم می گیرید ۲۰ شاخه از رزها را برای او بچینید.
چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید
(شما می توانید یا همه را یا از ترکیب دو رنگ انتخاب کنید)
سوال سوم:
بالاخره شما به خانه او می رسید .
یکی از افراد خانواده در را بر روی شما باز می کند.
شما می توانید از انها بخواهید که دوستتان را صدا بزند.
یا اینکه خودتان او را خبر کنید.
حالا چکار می کنید؟
سوال چهارم:
شما وارد منزل شده به اتاق او می روید ولی کسی انجا نیست.پس تصمیم می گیرید رزها را همان جا بگذارید.
ترجیح می دهید انها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟
سوال پنجم:
شب می شود شما و او هر کدام در اتاقهای جداگانه ای می خوابید.صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او می روید:به نظر شما وقتی که انجا می روید او خواب است یا بیدار؟
سوال اخر: وقت برگشتن به خانه است ایا راه کوتاه و ساده را انتخاب می کنید؟
یا ترجیح می دهید از راه طولانی و جالب تر بوید؟
جواب سوالات ادامه مطلب


مجموعه ای از اس ام اس های بخششی و معذرت خواهی را برای شما کاربران پارسا فان آماده کرده ایم
برگرد…یادت را جا گذاشتی نمی خواهم عمری به این امید باشم که برای بردنش برمی گردی
___________ هرروز___________
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست…در عفو لذتی است که در انتقام نیست
___________ هرروز___________
گرچه سکوت بلندترین فریاد عالم است
ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد
کمی با من حرف بزن…
___________ هرروز___________
دلتنگ تو امروز شدم تا فردا…
فردا شد و باز هم تو گفتی فردا…
امروز دلم مانده و یه دنیا حرف…
یک هیچ به نفع دل تو تا فردا!!!


این مقایسه توهین به دخترو پسر این دهه ها نیست صرفا مقایسه ای طنزآمیز و خاطر نشان کردن وضعیتی است که روشنفکران به آن عوارض دوره گذار و دینداران به آن نشانه های آخرالزمانی می گویند و در کل بهره ای از حقیقت دارد.انکار این مقایسه شاید خودیک نشانه ی آخرالزمانی باشد. دختر دهه 60 :باید با آبرو باشم
دختر دهه 70 :باید تحصیلکرده باشم
دختر دهه 80 :باید پولدار باشم
پسر دهه 60 :دارم میرم جبهه
پسر دهه 70 :دارم میرم دختر بازی
پسر دهه 80 :دارم میرم بیمارستان سم زدایی
دختر دهه 60 : مرد باید با اخلاق باشه
دختر دهه 70 :مرد باید تحصیلکرده باشه
دختر دهه 80 :مرد باید پولدار باشه
پسر دهه 60 :در سن 25 سالگی سیگاری میشد
پسر دهه 70 :در 20 سالگی سیگاری می شد
پسر دهه 80 :قبل از سن بلوغ سیگاری می شود.


ولی هر چه باشد همین بازیهای قدیمی در ذهن پدرها و پدربزرگ های عزیز ما تجسم خاطراتی شیرین است و دیدن تصاویر زیر حتی برای من و شما که سهمی در چگونگی اینگونه بازی ها نداشتیم هم خالی از لطف نیست.


I Am Thankful
خدا را سپاس
I Am Thankful
I can see the beauty all around me
There are those whose world is always dark
خدا را سپاس
من میتونم تمام زیبایی های پیرامونم را ببینم
کسانی هستند که دنیایشان همیشه تاریک و سیاه هست
I Am Thankful
I can walk
There are those who have never taken their first step
خدا را سپاس
من میتونم راه برم
کسانی هستند که هیچوقت نتونسته اند حتی یک قدم بردارند


در کشور ما با توجه به هوش سرشار بعضی ها (متاسفانه بیشتر در جهت منفی!) ایجاد سبک های متفاوتی از سرقت و سوء استفاده های متنوع از وسایل مسروقه توسط سارقین قابل پیش بینی هست. خواندن چند سطر زیر از خلاصه شرح ماوقع یک سرقت و نکات کوتاه تیترواری که حاصل تجربه قشر پلیس و یکی دو روز تردد در اداره آگاهی، دادسرا و کلانتری هست خدمت شما ارایه میشود.مسلما نکات جالبی دستگیرتون خواهد شد!
غروب روز جمعه حوالی دانشگاه تهران دو موتور سوار(راکب ترک موتورسیکلت) در کسری از ثانیه تلفن همراهم رو که کمتر از یکماه قبل به مبلغ 400.000 تومان در اوضاع دانشجویی خریده بودم از دستم قاپیدند (به عبارتی صحیح تر دزدیدند!) به سرعت دنبالشون دویدم و حتی از یک موتور سوار گذری کمک گرفتم ولی خب همانطور که قابل حدس بود دستم بهشون نرسید! با شماره خودم باهاشون تماس گرفتم جالب بود که با خیال راحت صحبت هم می کردند و برای پس دادن گوشی مبلغ بالایی پول طلب می کردند. بلافاصله به کلانتری محل اطلاع دادم و اونها واقعه رو صورتجلسه کردند. با توجه به اینکه روز جمعه سرقت انجام شده بود عملا امکان قطع سیم کارت بسیار مشکل بود. اولین مشتریِ صبح روز بعدِ اداره مخابرات من بودم که اقدام به ابطال سیم کارت قبلی و دریافت سیم کارت جدید با همان شماره کردم. بعد از اون بند کفشم رو محکم بستم و یک روز کامل از این دادسرا به اون دادسرا و از این کلانتری به اون کلانتری واسه پیگیری رد یابی تلفن همراهم اقدام کردم... اما بشنوید از اقدامات حضرات دزد که از لحظه سرقت(6 غروب) تا 8 صبح فردا که سیم کارت باطل شد به مدت 14 ساعت وقت برای سوء استفاده از سیم کارت داشتند:


سوء استفاده های مشکوک از تلفن همراه
در صورتیکه با تلفن همراه شما تماسی برقرار شد و در آن شخص یا اشخاصی ادعا نمودند که از مهندسین شرکت مخابرات هستند و قصد چک کردن خط شما را دارند و از شما تقاضا نمودند که هر عددی را شماره گیری کنید بدون هیچگونه شماره گیری فورا تماس را قطع کنید چون با روشی خاص شرکتی جعلی از این طریق به سیم کارت شما دسترسی خواهد یافت و از طریق خط شما و با هزینه شما تماسهای تلفنی برقرار خواهد کرد.
تمامی کاربران تلفن همراه توجه داشته باشند که در صورتیکه با شما تماسی برقرار شد و در نمایشگر گوشی شما این پیغام ظاهر شد (XALAN) از پاسخ دادن به آن خودداری نمایید و تماس را به سرعت قطع کنید. در صورت جواب دادن به تماس گوشی شما ویروسی خواهد شد این ویروس اطلاعات IMEI و IMSI را از روی گوشی و سیم کارت شما پاک خواهد کرد که این امر باعث قطع ارتباط شما با شبکه تلفن خواهد شد و شما مجبور خواهید شد گوشی دیگری خریداری نمایید.


سرقت در هنگام دریافت پول از ATM
اگر سارقان شما را وادار کردند که از کارت عابر بانک تان پول بگیرند شما می توانید پسوورد کارت تان را به صورت معکوس (یعنی از آخر به اول) وارد کنید. مثلا اگر کلمه عبور شما 1254 است شما عدد 4521 را وارد کنید. با این کار عابر بانک به شما پول می دهد ولی در عین حال دستگاه به صورت خودکار پلیس را در جریان سرقت قرار میدهد. این قابلیتی است که تمام دستگاههای خودپرداز دارند ولی اکثر مردم از آن بی خبرند.


از اونجا که بازار هک و دسترسی به ایمیل کاربران همیشه داغ هست و افرادی که سعی در سوء استفاده از ایمیل و اطلاعات شخصی کاربران دارند به انواع و اقسام شگردها متوسل می شوند، قبل از اینکه بفکر نرم افزارهای آنتی هک و موارد مشابه بیفتید فقط کافیست حواستون رو کمی جمع کنید و روی هر لینک ناشناس یا حتی فایل مشکوک کلیک نکنید! به همین سادگی میتونید جلوی خیلی از مواردی که ممکنه پست الکترونیک شما رو مورد ناامنی قرار دهد بگیرید و امید بدخواهانتون رو به یاس تبدیل کنید.
مثلا ممكنه براتون پیامی فرستاده بشه با این مضمون که : این عكس شماست که تو اینترنت پخش شده ؟! (یا موارد مشابه بسیاری که حس کنجکاوی شما برای کلیک کردن برانگیخته شود) و در زیر آن یك آدرس و لینك گذاشته شده تا روی آن كلیك كنید!
در بسیاری مواقع با كلیك روی آن لینك صفحه ای باز می شود كه به ظاهر شبیه قسمت لاگین یاهو (یوزر نیم و پسورد یاهو) هست و كاربر هم بدون توجه به اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد یوزر نیم و پسورد خود را وارد می کند غافل از اینكه با اینكار همه اطلاعات خود را به دست هكر سپرده است.
لطفا دقت كنید روی هر لینك مشکوکی كلیك نكنید و هر جا از شما یوزر نیم و پسورد خواسته می شود بلافاصله و بدون بررسی اقدام به وارد کردن آن نكنید.
نمونه ای از همین صفحه هک www.farsiyahoo.cz.cc


نکته ای مهم در مورد استفاده از مایکروفر
یک فرد 26 ساله جهت درست کردن یک فنجان قهوه، یک لیوان آب را در مایکروفر قرار داد (کاری که قبلا بارها انجام داده بود). دقیقا نمیدانم چه زمانی را روی دستگاه تنظیم کرد اما او به من گفت که قصد داشته آب به جوش برسد. وقتی که دستگاه خاموش میشود، ایشان لیوان محتوی آب را از مایکروفر خارج میکند. او میگوید وقتی لیوان را برداشتم آب نمی جوشید، اما بلافاصله تمام آب داخل لیوان بصورت انفجاری به صورتش پاشیده شد و لیوان سالم و خالی در دستش باقی ماند تا زمانی که او لیوان را زمین انداخت.
تمام صورتش تاول زد و دچار سوختگی درجه یک و دو گردید، به گونه ای که ممکن است جای زخمها بر صورتش بماند. همچنین ممکن است بخشی از بینایی چشم چپ ایشان از دست برود. زمانی که ایشان در بیمارستان بود، پزشک معالج ایشان گفت که موارد دیگری مشابه اتفاقی که برای ایشان افتاده مشاهده کرده است و هیچگاه نباید آب خالص را به تنهایی در دستگاه مایکروفر قرار داد. اگر قصد گرم کردن به این روش را داریم باید حتما چیزی درون لیوان قرار داده شود تا انرژی کسب شده توسط آب پخش گردد. مثلا یک همزن چوبی یا چای کیسه ای یا چیز دیگر. اما به هر حال بهترین راه جوش آوردن آب استفاده از کتری است و نه مایکروویو.
توضیح اینکه یکی از افرادی که این مطلب را توسط ایمیل دریافت کرده گویا برای تایید صحت مطلب فوق به شرکت جنرال الکتریک طی ایمیلی آن را گزارش میدهد. پاسخ شرکت جنرال الکتریک: از تماس شما متشکریم. خیلی خوشحال میشوم که بتوانیم به شما کمکی کنیم. ایمیلی که شما دریافت کردید صحیح است. آب یا هر مایعی که اشعه ی مایکروویو کسب میکند و به دمای جوش میرسد الزاما همیشه به حالت جوشش حباب نمایان نمیشود (و قل قل نمیکند). بلکه ممکن است دمای بسیار زیادی کسب کند اما همچنان بیحرکت و بدون حباب بماند و قل قل نکند مایع یا آبی که دمای فوق العاده زیاد را توسط امواج مایکروویو کسب میکند ممکن است پس از حرکت دادن و یا هم زدن و یا مثلا قراردادن چای کیسه ای در آن به حالت ظاهری جوشیدن برسد و قبل از آن هیچ نشانه ای از جوشیدن و دمای بالا از خود نشان ندهد. برای جلوگیری از این اتفاق و جلوگیری از صدمه دیدن هرگز هیچ مایعی را به اندازه یک لیوان، بیشتر از دو دقیقه در مایکروویو قرار ندهید. همچنین بعد از خاموش شدن مایکروفر اجازه دهید سی ثانیه مایع همچنان در مایکروفر باقی بماند و آن را قبل از سی ثانیه بیرون نیاورید.


آشفته بازار سكههای طلا با هجوم طلای تقلبی
یكی از فعالان بازار سكه میگوید: سكههای تقلبی یا سكههای سبكتر از انواع مشابه چنان به مهارت ضرب شدهاند كه افراد عادی توانایی تشخیص نوع ضرب را ندارند. تمامی سكهها توسط بانك مركزی ضرب میشوند اما این سكهها بهطور قاچاق و مخفیانه توسط برخی افراد در مكانی خارج از ضرابخانه بانك مركزی ضرب شدهاند. البته سكهفروشان با سنگ محك میتوانند سكههای تقلبی را تشخیص دهند. برای این كار آنان مجبورند سكهها را از وكیوم خارج كرده و برای تشخیص به سنگ محك بسپارند. البته جوانترها نمیتوانند سكههای تقلبی و اصل را به راحتی شناسایی كنند.
جدای از سكههای تقلبی كه در انواع مختلف از طرح جدید و قدیم گرفته تا سكه كامل، نیم و ربع بهار آزادی كه در بازار وجود دارند سكههای دیگری نیز هستند كه اگرچه از طلا ساخته شدهاند اما وزن آنها در مقایسه با سایر سكهها كمتر است. این نوع سكهها با وزن كردن قابل شناسایی هستند.
یكی از سكهفروشان در اینباره میگوید: معمولا ماموران خرید شركتها از این سكهها استقبال میكنند زیرا این گروه از سكهها را میتوانند در شكل و شمایل سكههای رایج در بازار اما ارزانتر تهیه كنند و شركتهای مزبور نیز آنها را به مناسبتهای مختلف به كاركنان هدیه دهند. در نتیجه ماموران خرید میتوانند فاكتور خریدی معادل بهای روز سكهها دریافت كنند اما وجوهی كمتر به دلیل سبكتر بودن سكهها در مقایسه با نمونههای اصل به سكهفروشان بپردازند. البته گویا سكههای تقلبی و سكههای كموزنتر از سكههای رایج در بازار را نمیتوان از همهجا تهیه كرد.
او در اینباره میگوید: معمولا برخی از افراد سودجو و دلال وجود دارند كه سكهها را به افراد نابلد میفروشند افرادی كه سودای خرید ارزانتر سكهها را در سر دارند. دلالان برای گمراه كردن خریداران، سكههای وكیومشدهای نیز میفروشند. روی وكیومها شماره تماس و نام فروشنده دیده میشود اما شما نمیدانید كه در وكیومها چه سكهای نهفته است.
محمد كشتیآرای رئیس اتحادیه طلا و جواهر شرایط آشفته فعلی را چنین توصیف میكند: سكههای تقلبی و حتی سبكتر از وزن معمول چند سال گذشته و توسط افراد سودجو ضرب و وارد بازار شد كه اعضای آن باند توسط ماموران آگاهی دستگیر شدند. این سكهها همان سكههایی هستند كه از آن زمان در بازار ماندهاند اما به تازگی سكههای تقلبی و یا كمتر از وزن سكههای اصل ضرب نشده است.
اما با این وجود خیالتان چندان آسوده نباشد زیرا كشتیآرای میگوید: برخی از خریداران سكه با این بهانه به دنبال خرید سكهها به میزانی كمتر از قیمت رایج در بازار هستند بنابراین شما باید علاوه بر اینكه مواظب باشید تا به دام دلالان و فروشندگان سكههای تقلبی نیفتید باید مواظب خریداران سكهها نیز باشید. این در حالی است كه خطر هجوم سكههای تقلبی در شهرستانها بیش از تهران مردم را تهدید میكند.
منبع: تهران امروز

